حول حال ما


یا مقلب القلب سرگردان ما ...
یا محول الحال ویران ما ..
انتظاری نداریم، قربان دستت
حول حال ما، با همان ناز شصتت ..
.


از وبلاگ اِنکراتیک
1:40 PM + |
رنگِ رخساره خبر می‌دهد از سر درون
هر جی‌میل‌ی لابد لیبل‌های رنگ‌ی یه خودش رو داره. من توی جی‌میل‌م یازده تا لیبل دارم، که هر کدوم‌شون هم یک رنگی دارن واسه خودشون. البته که رنگِ غالب، رنگ‌هایی هستن که آبی توی ساخته شدن‌شون سهم داشته قطعا! فقط یه قرمز وینیستونی دارم که خب معلومه که مالِ کی‌یه! یه دونه هم نارنجی که مالِ قرار‌های قاشق‌چنگالی‌یه و از توش یکهو یه خاطراتِ خوش‌ی فوران می‌کنه که کم‌کم واسه خودش داره می‌شه یه وبلاگِ چند ساله‌ی آرشیو دار! یه دونه هم زرد دارم که مالِ خرید‌های کله‌کوم‌ه، که هی می‌رم توی این اسپریت و اچ اند ام و هلندی واسه خودم ترجمه می‌کنم و مثلا خرید می‌کنم. که هنوز عیدی نخریدم اما! یه لیبلِ آهنگ دارم که صورتی‌یه، یه کتاب که آبی- سبزه، یه عکس که آبی-خاکستری‌یه، یه وبلاگ که سرمه‌ای یه، یه مالسکین و یه 16 مهر که آبی- بنفش‌ه... گمونم کلا رنگِ لیبل‌ها خبر می‌دن از سر درونشون ...
مثلِ لیبلِ جانِ دل که سبز-خاکی‌یه، که ته همش یه دونقطه ستاره‌ست، که کلمه‌های توش آروم‌ن، شعر‌ها و فالِ حافظ‌هایی توش‌ان که یه شبایی یه روزایی آرومم کردن، اصلا توش یه دستی‌یه که نوازش کننده‌ست، مهربون‌ه...
مثلِ لیبلِ چهارشنبه‌ها، که آبی‌یه، از همون آبی‌هایی که رنگِ لوگوی وبلاگم‌ه، که کلمه‌هاش مسئولیت‌پذیرن، می‌شه بهشون تکیه کرد و چشم‌‌ها رو بست و، حتی تن به طوفان سپرد... اصلن کلمه‌‌هاش همون پتویی‌یه که وقتی توی خنکی‌یه ‌شب می‌کشم روم، باز جام امن می‌شه...
10:48 AM + |
دلِ هر چی گلدون‌ه
"هم دلِ من تنگِ واست
هم دلِ هر چی گلدون‌ه"


11:09 AM + |
باد رنگِ موهایم را می‌برد
همیشه این‌گونه می‌شود
تا می‌آیم رویای تو را ببافم
باد رنگِ موهایم را می‌برد

آلبوم‌ عکس‌های دبیرستان رو ورق می‌زدم. یه سری عکسای خل‌خلانه بودن توش– توی همه‌ی عکس‌ها ما کنار هم ایستادیم- که مثلا کنار تور والیبال ژست گرفتیم و واسه یه توپِ خیالی از هر طرف یه دست‌ی بلند شده، یا توی آفتاب روی هم ولو شدیم و ... خب اون‌موقع اسم‌ش عکسای خلاقانه‌ی دسته جمعی بود! همینجوری یاد ایام می‌شدم واسه خودم و بعدش یاد ِ اون چند باری که متهم به رنگ کردن موهام شده بودم افتادم. که کشیدنم دفتر و مامان‌م و خواستن و ... مامان که می‌اومد راضی می‌شدن به این‌که رنگِ موهای خودمه و بی‌خیال اخراج و کم کردن نمره انضباط می‌شدن.
موهام الانم یک‌دست نیست، یه لایه‌های روشن‌ی توش هست، البته اون لایه‌های روشن دیگه سفید شدن و همینجوری ادامه دار هم دارن این روند رو طی می‌کنن. بعدش این روزا که باز سرم داره اذیت می‌کنه و من هی توی آینه حواسم به موهام هست، می‌بینم، اهه! اینا که دارن باز روشن‌تر می‌شن، که اصلن انگار اول روشن می‌شن بعدش می‌رن که سفید بشن تار‌تار...
سفیدی‌ها دارن نشونم می‌دن چه روزهای زیادی گذشته از مدرسه رفتن‌هامون، که انگار چشم‌‌هام دیگه اون برقِ سرخوشانه‌ی گذر ایام ندیده‌ی توی عکسا رو نداره، که من چه عوض شدم. تو عوض شدی و توی تیره، روشنی‌‌یه رابطه‌‌مون قد کشیدیم و هنوز کنار همیم ...

شعر: مینو نصرت
2:37 PM + |
روزهای مادرانه-دخترانه
یک روزهایی که نمی‌ری سرکار، و قرار بر این بوده که با مامان برین دنبالِ یه کارایی. صبح که موبایلت زنگ می‌زنه این تویی که می‌ری تا مامان و بیدار ‌کنی، جای خیلی وقتایی که مامان -وقتای مدرسه رفتن- می‌اومد بالای سرت و بیدارت می‌کرد. آروم اول نگاه‌ش می‌کنی و از نفس کشیدن‌ش مطمئن می‌شی، به خط‌های چهره‌اش نگاه می‌کنی و رد گذر ایام رو تعقیب می‌کنی، بعدش آروم دست‌ت رو می‌ذاری روی دست‌ش که بیرون از پتو مونده و آروم صداش می‌کنی، چشماش و باز می‌کنه و به هم لبخند می‌زنین که یعنی سلام که صبح‌ت به‌خیر. بعدش حرفای مادرانه- دخترانه‌ی میز صبحونه‌است که من کلن دوست دارم این معاشرت‌های دور میز صبحونه رو، چه با مامان باشه چه با خواهری، پشتِ میز صبحونه می‌شینی و کره و مربا – مامان پنیر و گردو – می‌خورین و یه کم کسب اطلاعات می‌کنم. معمولا از اخبار بی‌خبرم و نمی‌دونم هم چرا، لابد بس سوالم نمی‌یاد! که قبیله الان در چه حال و احوالی هستن و آخرین اتفاقِ خاله‌زنکی قبیله‌ای چی می‌تونسته باشه و ... من یه کم از روابط انسانی‌ام براش تعریف می‌کنم و ... کم کم آماده می‌شیم که از خونه بزنیم بیرون...
توی خیابونا این تویی که دست‌ش رو می‌گیری، این تویی که مراقب‌ی تا از سمتِ ماشینا بگذری و مامان رو کنارت قایم کنی... توی مطب دکتر که منتظرین هی با هم حرف بزنین و – کاش این لحظه‌های با تو بودن بایستد- توی اتاق دکتر تو نگران باشی و دکتر خنده‌مون بیاندازه و – کاش بمونه خنده توی چشم‌‌های همیشه نگرانت- بعدش خوش‌‌خوشانه از مطب بزنیم بیرون و با هم توی ویترین مغازه‌ها رو سرک بکشیم که چی به چی می‌یاد و چی‌ اصلا به درد نمی‌خوره انگار، یا من چه کج‌سلیقه‌ام و مذاکره کنیم که واسه عیدی چی بخرم و کی ببرمش فلان جا که تا حالا نبردمش و ... بعدش بریم گوشم رو واسه بار سوم سوراخ کنیم! که هی می‌گیره بس گوشواره فراموشم من!- انگار هنوز کوچیکم و بار اولِ که توی داروخانه دارن گوشم و سوراخ می‌کنم و تو نگرانی که دردم نگیره، که ... – اخرش هم که توی تاکسی داریم برمی‌گردیم و تو، توی فکر ناهاری‌ هستی که نداریم، که نشد درست کنی. دستت رو می‌گیرم و می‌گم مامان، امروز مهمون من باشیم اصلا ... تو خجالت می‌کشی ... خجالت می‌کشم که زیاد بهت نمی‌گم دوست‌ت دارم ...
2:38 PM + |
سال ششم: در جمع من و این بغض بی‌قرار جای تو خالی‌
شش سال پیش جای لوگو و عنوانِ جاکلمه‌ایم نوشتم: در جمع من و این بغض بی‌قرار جای تو خالی‌*
بعدش حوصله کردم و براش یه لوگو درست کردم که این بود:


هنوزم جای تو خالی بود اما و من بغض داشتم هنوز .. الان دیگه فقط مامهر شده، - همین لوگویی که الان بالا‌ی جاکلمه‌ای‌یه ، نه این که دیگه جای تو خالی نباشه، که جای تو همیشه خالی‌یه انگار ...


*سید علی صالحی
3:28 PM + |
دعام کن
وقتی می‌گم، دعام کن.
یعنی کم آوردم، یعنی انگار دیگه کاری از دستِ خودم واسه خودم بر‌نمی‌یاد...

12:20 PM + |
Home | Feed | Email | Profile





::کافه خرید ::

:: مي خونم ::
Blogroll Me!
:: گذشته ها ::
  • August 2014
  • November 2013
  • October 2013
  • July 2013
  • June 2013
  • May 2013
  • April 2013
  • March 2013
  • February 2013
  • January 2013
  • December 2012
  • November 2012
  • October 2012
  • September 2012
  • August 2012
  • July 2012
  • June 2012
  • May 2012
  • April 2012
  • March 2012
  • December 2010
  • November 2010
  • October 2010
  • August 2010
  • July 2010
  • June 2010
  • May 2010
  • April 2010
  • March 2010
  • February 2010
  • January 2010
  • December 2009
  • November 2009
  • October 2009
  • September 2009
  • August 2009
  • July 2009
  • June 2009
  • May 2009
  • April 2009
  • March 2009
  • February 2009
  • January 2009
  • December 2008
  • November 2008
  • October 2008
  • September 2008
  • August 2008
  • July 2008
  • June 2008
  • May 2008
  • April 2008
  • March 2008
  • February 2008
  • January 2008
  • December 2007
  • November 2007
  • October 2007
  • September 2007
  • August 2007
  • July 2007
  • June 2007
  • May 2007
  • April 2007
  • March 2007
  • February 2007
  • January 2007
  • December 2006
  • November 2006
  • October 2006
  • September 2006
  • August 2006
  • July 2006
  • June 2006
  • May 2006
  • April 2006
  • March 2006
  • February 2006
  • January 2006
  • December 2005
  • November 2005
  • October 2005
  • September 2005
  • August 2005
  • July 2005
  • June 2005
  • May 2005
  • April 2005
  • March 2005
  • February 2005
  • January 2005
  • December 2004
  • November 2004
  • October 2004
  • September 2004
  • August 2004
  • July 2004
  • June 2004
  • May 2004
  • April 2004
  • March 2004
  • February 2004
  • January 2004
  • December 2003
  • November 2003
  • October 2003
  • September 2003
  • August 2003
  • July 2003
  • June 2003
  • May 2003
  • April 2003
  • March 2003
  • Free counter and web stats