همچنان پیاده رویمه خُب !

M
5:17 PM +
خیلی وقت بود که کامنتهام فیلتر بود و خُب، یه مدتم صبر کردم تا بلکه درست بشه . اما نشد ، منم مجبور شدم عوضش کنم. با اینکه دیگه کامنتهای قبلیم رو نمی تونم ببینم .
نگهشون داشتم اما . مثل خیلی چیزای دیگه ...
M
1:55 PM +
مثل ِتمام ِ سه شنبه های این روزها
ستاره ها بالای سرم
رقص ِ چراغ راهنمایی در چشمانم
.
.
دستانم خالی
دلم خالی
تو را هم که مدام کم می آورم .
M
2:36 PM +
روزهای باقی مانده را جمع می کنم
درون پاکت می گذارم
پست می کنم
به نشانی دلم .
دعا می کنم
پستچی، پیدایش کند .
M
10:30 AM +

دلم می خواست اینجا بودم، اونم همین الان .
M
11:59 AM +
گفتم که !
راه رفتنت را دوست دارم
رو خوانی می کنم
که در زندگی ام راه بروی .
...
می شود برگردی از اول بیایی؟
بگو آ...
حضور خلوت انس - عباس معروفی
M
5:02 PM +
درگیرم
در گیر ِ خودم
که گیر ِ تو مانده !
____
اگر خودت اون نقطه آخر داستان رو می ذاشتی، می دونی فرقش با الان چی بود؟
اینکه من هی نمی ذاشتمش و برش دارم !!
M
12:03 PM +