مادری دارم بهتر از برگ درخت ، بهتر از آب روان ...
بهتر از، همه بهترین های خوب دنیا ...
روز میلادت مبارک باد ، خوب ِ من./
M
10:55 AM +
چرا از یاد برده ام ؟
چرا به یاد نمی آورم که، از کدام سال ، دیگر .. تو نیستی ؟
حتی نمی دانم از کدام روز بود که ،
دل به کاغذهای کاهی و رنگ ها ، نقطه ها و شعرها ، ماهی و تنگ بلور، قایق های
بادبانی و ترانه ی : تکیه کُن بر شانه ام* ....دادم ؟
همین ها بود دیگر، نه؟
نمی دانم ...
یعنی یادم نمانده .
بگذریم !
گمانم بی خیالِ بودنت ... نه ،
که ، بی خیالِ نبودنت شدم ؛ فقط همین ./
*: ترانه ای از ستار ./
M
4:10 PM +
(لطفا مرا پاک کنید )
"بودی" بودن سخت است یا "آدی" بودن؟
نمی دانم چرا فکر می کنم"بودی" بودن سخت تر است.
خیلی سخت تر اگر بدانیم و اگر از روی عادت نباشیم
آدی
M
11:39 AM +
گفتی : غریب بهانه می گیری !
گفتی : بغض بی قراری ؟ خب گریه کن، اما با منطق من !
دلم می خواست که ، شکل
منطق تو باشم
در زاویه های اندازه گیری شده دلت
یک گوشه ، جا بگیرم
بی بهانه و کم حجم ...
حتی بشکنم ، در انتهای منطق ِ ، پُر دلیلِ ، تو .
اما نشد !
هر چه کردم دلِ بی منطقم ، نقاله نشد !
M
1:56 PM +
یکهو دلم خواست کسی نگرانم باشه !!!
نمیدونم چرا وقت هایی که باید محکم بگم نه ...میگم آره ...و بعد توش میمونم !
چند روز پیش دوستی که خیلی هم دوستش دارم .... خیلی .... از سر مهر ، مجبورم کرد تن به، بله ای بدم که برام سخت بود اما خب بله گفتم و امروز.... دلم به دلشوره افتاده .. مدل هایی که
گلاب به روتون هم میشم گاهی !!!
نمی دونم وقت هایی که باید یه تصمیم اساسی بگیرم کم میارم عین این کله کو های بی آنتن ...میدونم که مثل همیشه یه بهونه پیدا کنم و در نهایت می گم ...نه ! اما ....
دلم یه بغل میخواد که جای امن همه مهربونی ها باشه ... دلم تو رو میخواد که دوری !
پ.ن-1- مقادیری غر !!!
پ.ن -چند وقته خودمو واسه مامان لوس نکردم !!! گمونم الان یه کم احتیاج دارم ، که بغل مامان ...جای امن ِ فراموشی هاست و شاید گریه های دلتنگی و ....
M
3:55 PM +
آگهی استخدام ( فوری )
یکنفر مسلط به تصب ویندوز، ترجیحا( ایکس پی )
مجهز به انواع نرم افزارها و به خصوص انواع آنتی ویروسها ، با حقوق و پورسانت عالی ، به صورت تمام وقت نیازمندیم .
پ.ن.
این ویروس Sasser لعنتی ... هم، منو کشته !!!
M
3:46 PM +
با کلمات زیر جمله بسازید :
قاصدک * - آرزو - چهار راه امیر اکرم - پیراشکی خسروی - کافه نادری - آکاردئون - منوچهری - تسبیح آبی - فرانکفورتر- فراموش نشدنی ./
پ.ن:
1- ;)
2-خب من کافه نادری نرفته بودم تا حالا ، اما امروز با کسانی رفتم که تسبیح آبی مهرشون به گوشه آیینه اتاقم ، دوستی ها رو تکرار میکنه ...
3- من نیت میکنم به نیت تو ...
M
11:54 PM +
اگر تَرَک بردارد
نبودنت ...
دستم آسان رو میشود
که این همه سال دروغ گفتم !
دروغ که نه ...
به قاصدک ،
آسمان
کویر
ابر
باران ، ...
به همه آنهایی که صمیمی بودند و نزدیک
نبودنت راگفتم
تا نشکنم .
تنها ، نبودنت را
به صورتک های رنگی ، که شکستنم را به انتظار نشسته بودند نگفتم .
نگفتن که دروغ نیست ! هست ؟
آخ که اگر تَرَک بردارد
نبودنت .
M
1:07 PM +
يکی نيست پندی دهد اين دل ِ ناکوک
يا دست ِ ناآزموده را
که دست َم کوک ِ ماهور می رود
دل َم شور می زند./
شعر حمید امجد - از وبلاگ : امير حسين بهبهانی نيا
پ.ن1-یه جورایی خیلی دوست داشتم این شعرو از اون مدل های خیلی ی ی ی!
پ.ن2- ورژن دیگه ای این شعر رو سایه برام تو کامنت گذاشته ، ممنونم :)
M
2:12 PM +
شاید یه وقت هایی باید به قول خیال :
پيريز خودمو بکشم !
وقت هایی که نگاهم خیره میمونه به سقف و یه بغضی هی میاد و میره ..
وقت هایی که تمام فکر های دنیا انگار میان تا فقط رو سر من خراب بشن ...
وقت هایی که قاطی و پاتیم اساسی ....
وقت هایی که معذرت خواهی میکنم اما دیگه برای کسی مهم نیست ...
باز هم بگم ؟!
دست مي برم پيريز خودمو مي كشم... * همین ./
M
7:08 PM +
سال هاست ، هُرم هیچ نگاهی آتشم نمی زند
حتی
نگاهی که رنگی از تو دارد...
می بینی !؟
شاید ، فراموشت کرده ام ؛
شاید !
M
2:30 PM +