يك پنجره براي ديدن
يك پنجره براي شنيدن
يك پنجره كه مثل حلقه ي چاهي
در انتهاي خود به قلب زمين مي رسد
و باز مي شود بسوي وسعت اين مهرباني مكرر آبي رنگ
يك پنجره كه دست هاي كوچك تنهايي را
از بخشش شبانه ي عطر ستاره هاي كريم
سرشار مي كند .
و مي شود از آنجا
خورشيد را به غربت گل هاي شمعداني مهمان كرد
يك پنجره براي من كافيست .
M
3:38 PM +
يكي بياد منو از وسط اين راه كه تمومي نداره ببره .....
...
جات خيلي خاليه كه بپرسي “ كله كو ، چرا اينقدر تلخ ؟؟؟ “
...
اگه خواستي بياي دنبالم وسط راه , همون جايي كه من ايستادم ( اما تو منو نمي بيني ), يك كليك كن , بعد ...
M
3:58 PM +
...صدايت كردم تا حضورت را باور كنم.
M
12:15 PM +
اين روزها ، كم طاقت شدم ، دلم ميخواست اينجا نبودم ، يك جايي اون آخرا ، يك جايي كه وسط راه نباشه ، از وسط راه بودن بدم مي ياد ....
شما خودتو ناراحت نكن ، گفتم كه بي طاقت شدم ...
M
2:25 PM +
فصل حقيقي عشق لحظه اي است كه
دريابيم , تنها ماييم كه عاشقيم
و كس ديگري چون ما عاشق نبوده است ,
و هيچكس ديگري نيز چون ما عاشق نخواهد بود .
يوهان گوته
.......................
از عبور صخره ها از خودم كه بگذرم
ولي دست هاي تو رو عاشقونه مي برم
غربت سخته ، ميدونم ، اما نبايد كم بياري ، به قول خودت:( ماخ نيته : اجازه نيست)
ديدي دارم ياد مي گيرم ،
قربونت برم ، من پيشتم ، يادته خانم علوي ( معلم ادبياتمون) هميشه مي گفت : در يمني چو با مني پيش مني پيش مني و بي مني در يمني .... من پيشتم ، اگر خوب نگاه كني ، كنارت نشستم ، چشماتو پاك كن ، پاشو صورتتو بشور ، آفرين حالا شد ، اينجوري بيشتر دوست دارم، كله كوي بي آنتن ...
M
1:46 PM +
تقديم به قاصدك ، با دوستي و مهر ...
...
صبح خوبي بود.
باد با خودش قاصدكي رو آورد كه از تعجب شاخ در آوردم اول فكر كردم شوخيه بعد ، ديدم شوخي نيست خيلي هم جديه ، خجالت كشيدم ، چون از خوشحالي حرفي جز ..بله و نه ..نداشتم ... ،
اي كاش حضوري دور نبوديد ... مهربان ...
M
4:09 PM +
من دلم ميخواهد
كه ببارم از آن ابر بزرگ
من دلم ميخواهد
كه بگويم نه نه نه نه ...
...خسته ام و دلتنگ ...، برويم...
راستي :
ٌٌ اگر دلم پيشاني ات را خط انداخت به گلهاي مريم بسپارش
M
3:31 PM +
دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره اين دل ديوونه واست دلتنگه
فصل فصل قاصدكهاست .
“هر که چون من خانه بر باد داشته باشد اسير پنجهٌ خونین هر عابری ست.“ ،
سعي ميكنم پنجه نكشم ،
آروم مي گيرمش ،دلتنگيمو شمرده شمرده تو گوشش مي گم بلند هم داد نميزنم تا مبادا سر درد بگيره . “دستي آمده است و پرهاي سوخته قاصدك را نوازش مي كند.“ بعد ، خيلي آروم دستهامو باز ميكنم ، فوتش ميكنم تا ، با ، باد هر كجا كه خواست بره .
... آهاي .. قاصدك با تموم عشقش ميياد ،مواظب ، پنجه كشيدنتون باشين!
قاصدك
تند باد است.
نفس تازه كن!
M
10:37 AM +

به قول شازده كوچولو: " وقتي گلي را دوست داشته باشي كه تو كرور كرور ستاره فقط يكي از آن هست، براي خوشبختي همين كافي ست كه نگاهي به آسمان بيندازي، به آن همه ستاره، و با خود بگويي: گل من جايي ميان آن ستاره هاست.../
M
3:19 PM +
... تو عبور صخره ها از خودم كه بگذرم ولي دستهاي تو رو عاشقونه ميبرم ...
ميدونم كه هر چقدر هم مداد رنگي داشته باشم ، تنهاييم رنگي نميشه ، دلتنگيم و چي كار كنم ؟
ميدوني من دارم يك لج بازي كه بيشترش از درك نكردن آغاز شده رو شروع ميكنم ، با اينكه قبلا هم تجربه كردم اما اين بار با تموم بد اخلاقي مي خوام ادامه بدم ، من در گذشته زندگي نمي كنم يا به قول فروغ ،“خوابهاي رويايي “، من خودمو ميخوام تو خودم بگردم .
...........
نگي ديره كه (...بكست “ box“ميزنم ) ،
... فكر كنم حالا فهميدي تموم بد اخلاقي يعني چي؟؟!!...
...........
گذشت ، جا نزدن ، فداكاري كردن ... ، اما گير كردم ، ميدوني كله كو ، يك واقعيتي رو بهت بگم ، از بقيه كه بي خيال بشم از تو كه نميتونم ، اما “تو هم با ما نبودي “ حالا كه به تو گير دادم حتما فهميدي ،دوستت ،كلي.......... بد اخلاقه .
M
11:37 AM +
ميخوام خودمو گم كنم توي چهار خونه هاي آبي و سفيد پرده ،قايم بشم ، تو خونه هاي شطرنجيش ،لي لي بازي كنم ، هستي ؟
خونه هاي آبي مال من ، سفيدهاش مال تو ، ناراحت نشو آبي هاش هم نصف نصف ، اصلا اگر خواستي همه اش مال تو .
مي ياي بازي ؟؟ ..، .3، 2، 1
اگر منو پيدا كردي ؟
M
10:27 AM +
خوشا به حال گياهان كه عاشق نورند و دست
منبسط نور روي شانه ي آنهاست ./
ديروز باهات حرف زدم و...
ميدوني ” ماتي “ جات خاليه ، تو نيستي كه ببيني چقدر براي خوردن يك زرد آلو تنها مانده ام ،
(آخه ديروز باغ بودم) و.../
الو ” كله كو ، حال داري بريم قدم بزنيم ،
هوس ساندويچ چشمك رو كردم ... هستي ؟
پس بيا سر بلوار ، دم داروخانه ./
M
3:02 PM +
انگار خوشبختيمان در باغ تنهايي گل مي دهد
و ما به عبث به دنبال گياه گشته ايم
ياشار
M
3:10 PM +
دلم ميخواست مثل ليلاي ليلي كه نوشته :
كه در خستگي و نابردباري ام همه چيز رنگ تو را به خود مي گيرد. آن رنگ تيره ي نا مهربان. يا بهتر بگويم خشمگين. مي داني، خوب مي داني كه همه ي اين رفتن ها انگار بيهوده مي شوند. كه من گاهي از تو فرار مي كنم و گاهي به تو.
هميشه من مي روم و تو مي ماني. من درابتدا و انتها و ميانه ي راه مي مانم و مي روم و مي آيم ..... و تو مي ماني. ... و برايم باور نكردني است كه تنها تو مانده اي، در فاصله ي ميان دو من.
بنويسم،
دوستش دارم هر وقت نمي نويسه يا كم مينويسه نگرانش ميشم ،هر وقت از تكراري بودن و غربت (كه منو ياد تو مياندازه ) ، از گريز و فاصله يا وقتي از بيهودگي كه نفسش رو مي بُره مينويسه ، دلم ميخواد دوستش باشم تا بتونم غربت رو از چشماش بگيرم ، البته ميدونم كه وقتي خيلي خسته ميشه و از گذشته حرف ميزنه براي قاصدك گريه ميكنه و قاصدك هم با اون ./
اما من اون غربت رو تجربه نكردم اون فاصله ها كه بهشون آويزان بشم اون گريز از مفاهيم تغيير ناپذير ، اون همه تنهايي و اون عشقي كه ليلا با خستگي و نابردباري از تجربه اش رنگيه حتي اگر ، تيره و نامهربان باشه حتي اگر تموم شده باشه ،وجود داره و تو تنهاييش پر رنگ ميشه ...و من هنوز رنگي رنگي نيستم ....
آخرش اگر رنگي هم باشم ، استعدادش رو ندارم ./
M
11:31 AM +
هميشه پيش از آنكه فكر كني اتفاق مي افتد
هميشه پيش از اونكه فكر كني عادت كردي و
پيش از اونكه فكر كني بايد دل بكني ، سخته .../
ماشين خريدم و دوستم ، بازم منو ،شرمنده كرد
شبونه اومد تا ماشينمو ببينه و اونقدر باشوق و
ذوق راجع به ماشين حرف زد كه ، من كه زياد
از رنگ ماشين خوشم نيومده بود قانع شدم،
تازه تو نظر خواهي هم برام پيغام گذاشته
سفيدش رو عشق است
بازم ممنون ./ كله كو ،..... دوست دارم.../
M
2:18 PM +
دست تو يك سرنوشته
كليد در بهشته
تو دلم براي دستات يك دوست دارم نوشته
دوست دارم ، دوست دارم ، دوست دارم ...
M
12:16 PM +
درخت كوچك من
به باد عاشق بود
به باد بي سامان
كجاست خانه باد ؟
كجاست خانه باد ؟
فروغ فرخزاد
M
3:34 PM +
...دلم ميخواد آن قدر كوچك بشوم كه به
قدر يك پرنده باشم
آن وقت پر بزنم و بيايم پيش تو...
فروغ فرخزاد
تو از اينكه تلفن وسط حرفهامون قطع بشه ناراحت نميشي؟
بدون خداحافظي رفتن رو دوست داري ؟ اينجوري نبودي !
غربت اينجوريت كرده؟؟؟
M
2:48 PM +
...دوريت برام چه سخته ...
همون دوستم كه برام كتاب ميخونه و وقتي باهام حرف ميزنه كف ميكنه ، برام كتاب
(اولين تپش هاي عاشقانه قلبم )رو گرفته ، نامه هاي فروغ فرخزاد به همسرش ./
...1000تا ، ممنون ...
M
1:21 PM +
صدايم كن ...
صداي تو خوب است ...
دوست خوبم ممنون كه برام كتاب خوندي
ممنون كه با من حرف ميزني اونقدر كه كف ميكني و...
M
10:17 AM +